حباب شیشه ای

اجتماعی

حباب شیشه ای

اجتماعی

عشق چیست ؟




عشق‌ یعنی‌ مستی‌ از چشمان‌ او بی‌لب‌ و بی‌جرعه، بی‌می، بی‌سبو
عشق‌ یعنی‌ روح‌ را آراستن‌ بی‌شمار افتادن‌ و برخاستن‌
عشق‌ یعنی‌ زشتی‌ زیبا شده‌ عشق‌ یعنی‌ گنگی‌ گویا شده‌
عشق‌ یعنی‌ ترش‌ را شیرین‌ کنی‌ عشق‌ یعنی‌ نیش‌ را نوشین‌ کنی‌
عشق، رنج‌ مهربانی‌ داشتن‌ زخم‌ درک‌ آسمانی‌ داشتن‌
عشق‌ یعنی‌ گل‌ بجای‌ خارباش‌ پل‌ بجای‌ این‌ همه‌ دیوار باش‌
عشق‌ یعنی‌ یک‌ نگاه‌ آشنا دیدن‌ افتادگان‌ زیرپا
زیرلب‌ با خود ترنم‌ داشتن‌ برلب‌ غمگین‌ تبسم‌ کاشتن‌.......

داستان قضاوت زود


مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ ساله اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد ..

به محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد . دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس میکرد فریاد زد : پدر نگاه کن درختها حرکت میکنن. مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد . کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرفهای پدر و پسر را می شنیدند و از حرکات پسر جوان که مانند یک کودک ۵ ساله رفتار میکرد، متعجب شده بودند



ادامه مطلب ...

علل موفقیت آموزش و پرورش در مدارس سنگاپور


کشور سنگاپور که در منطقة جنوب شرق آسیا قرار دارد، در سالهای اخیر شاهد رشد چشمگیری در زمینه فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، نانو و بیوتکنولوژی و نیز سایر حیطه های صنعتی بوده و این پیشرفت‌ها را در سایه سیاست‌های آموزشی اقتصاد محور خود کسب کرده است. آموزش علوم تجربی و ریاضیات به عنوان زیربنای رشد علوم و فناوری در این کشور از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است


و در این رابطه وزارت آموزش و پرورش سنگاپور، با فراهم کردن نظام آموزشی آزاد و انعطاف پذیر، دانش‌آموزان را با نیازهای جامعه آشنا ساخته و به گونه‌ای آنها را آموزش می‌دهند که بتوانند در آینده در رفع مشکلات جامعه سهیم باشند. در سایه این سیاست‌ها، دانش‌آموزان سنگاپوری مؤفق شده اند تا در آزمونهای بین المللی از جمله تیمز (TIMSS)1 و پرلز(PIRLS)2، نتایج بسیار درخشانی کسب......

ادامه مطلب ...

راز خوب بودن در جامعه

آداب معاشرت و برخوردهای اجتماعی


روزی امام سجاد علیه السلام داشتند از مسجد خارج می‌شدند که شخصی با حضرت ملاقات کرد و امام علیه السلام را دشنام داد. غلامان حضرت خواستند او را تنبیه کنند اما آن حضرت اجازه نداد و فرمود: آنچه از کارهای ما بر تو پوشیده است بیشتر است "ما سترعنک من امرنا اکثر"

بعد فرمودند: آیا نیازی داری تا تو را کمک کنیم؟ آن شخص شرمنده شد. امام علیه السلام دستور دادند که هزار درهم به او بدهند بعد از آن زمان هرگاه آن شخص امام را می‌دید می‌گفت: گواهی می‌دهم که شما فرزند رسول خدا هستی. منتهی الا مال /2/6

یکی از یاران امام صادق علیه السلام تعریف می‌کند که روزی شخصی خدمت امام رسید و گفت: پسر عمویت به شما ناسزا می‌گوید. حضرت به کنیز خود دستور داد تا برایش آب حاضر نمودند وضو گرفت و مشغول نماز شد. من با خودم گفتم که: حتماحضرت نفرین خواهند کرد. اما با حیرت تمام دیدم که امام بعد از نماز دست به دعا برداشت و گفت: خدایا من از حق خود گذشتم جود و کرم تو از من بیشتر است او را ببخش.منتهی

ادامه مطلب ...

آموخته ام که .......


آموخته ام: بیش از آنکه مرا بفهمند، دیگران را درک کنم.

آموخته ام: که مرد بزرگ به خود سخت می گیرد و مرد کوچک به دیگران.

آموخته ام: که دانش خود را به دیگران آموزش دهم و دانش دیگران را بیاموزم.


آموخته ام: بیش از آنکه دوستم بدارند، دوست بدارم.

آموخته ام: همیشه فردی خوشبین باقی بمانم چراکه زندگی و موهبت های آن را دوست دارم.

آموخته ام: اگرچه از هر چیزی بهترینش را ندارم، ولی از هر چیز که دارم بهترین استفاده را کنم.

آموخته ام: لبخند ارزانترین راهی است که می توان با آن نگاه را وسعت بخشید.

آموخته ام: زندگی مثل یک نقاشی است، با این تفاوت که در آن از پاک کردن خبری نیست.

آموخته ام: آنچه امروز در دست دارم، ممکن است آرزوی فرداهایم باشد.

آموخته ام: که هیچ روزی از امروز با ارزش تر نیست...

ادامه مطلب ...